کیاسه – اشکور

کیاسه وکمک ( یاور ) ، ( کوموک )

ازعقدتاعروسی بایدتعهدات زیادی راپدرداماد به اجرامی گذاشت کمک ( یاور ) ازمیان ده ها تعهدی بودکه بایدپدرداماد درمقابل پدرعروس انجام می داد معمولا کمک بین یک تا سه تا بود یعنی سه سال متوالی بایدپدرداماد آدم جمع می کردتامحصول گندم و جو پدرعروس رادرو کنند . تعدادافرادمعمولا از ۳۰ نفرتجاوز می کرد پدرداماد باید گوسفندی هم قصابی می کرد و برای کارگران آبگوشت درست می کرد البته کارگران افتخاری کارمی کردند وبه نوعی تکلی ( قرضی ) بود . یکی از کمکها ، کمکی بودکه مرادعلیپور درنیمه دهه دوم ۱۳۴۰ به یشلمان برد افرادساعت ۱۲ شب راه افتادند زنش که رسیدند سحرشدوچون ترانه می خواندند و کف می زدند زنشیهاراازخواب بیدارکردند  ، وقتی به گردنه زنش رسیدند صبح نمایان شدقبل ازآفتاب خودشان رابه یشلمان رساندند تعداد افراد بیش از ۳۰ نفربود اما کسانی که به یاد آقای استاد حسن رستم زاده است ، به روایت ایشان ، می نویسم : محمدعاشوری ، عاشوربابایی ، علی شعبانی ، علی عموزاده ، یدالله آقاجانی ، نعمت قاسم زاده ، قاسم قاسم زاده ، اسحاق رمضانی ، حسن حسن زاده ، رمضان علی پور ، گل بهار ، ……. .

برای عروسی علی علی پور استادعزیز بابایی ساز می نواخت و استادمیرزااحمدکمانچه و استاد غلامحسین ویلن می نواخت و آوازمی خواند غلامرضاهم تنبک می زد ( نقاره دوتایی ) تااینکه یدالله آقاجانی باپسرمیرزاموسی شاه جانی کشتی گرفت و اورازمین زد اما جوان مغلوب شده شلتاگرفت ( دبه درآورد ) و پایه چپررابرای دعواکند . علی عموزاده و یدالله وجمال هم چپرپایه کندند و آماده درگیری شدند یشلمانیها هم هوادارکیاسه ایها شدند تااینکه میرزاموسی ازمردان متنفذشاه جان وقتی دید هواپس است مداخله کرد و ازیک نزاع خطرناک بین شاه جانیان و کیاسه ایها جلوگیری کرد یدالله یک گوسفند رابه عنوان جایزه برد آن راکباب کردند و خوردند  .گلصفا و علی اعظم و مشتی نعمت قاسمی معروف به برادر هم درعروسی شرکت داشتند ( روایت ازاستاد حسن رستم زاده ) . بایدیادآوری شود که بعضی یشلمانیها مهاجرانی ازکیاسه بوده اند بطوریکه مثلا رحیم دکلان خودش یشلمانی بوده که ترک پست کرده و به دیاراصلی خودش بازگشته بود .والبته جهیزیه توسط اسب و الاغ و روی کول و دوش مردم به کیاسه حمل شد ازجمله چرخ خیاطی علی علی پوررا، حسن رستم زاده کولباره ازیشلمان به کیاسه آورد .