هیمه (هیزم)
ترهیمه , لیاره هیمه , ورک , کت کونه , آجار ,  تندورخال , ترهیمه , چرده   اینها مدلهای گوناگون هیزم بودند هیزم خوب خشکه لیاره هیمه بود که ازدرخت ممرز تهیه می شد اما انواع درختانی که طعمه هیمه فیچینی می شدند عبارت بودند از شرم , سیاشرم , مازی , اج , راش ,بیدمشک میارخ هربووهرگیاه دیگری که بسوزد .
البته کسی که هیزم ضعیف وباریک جمع می کرد می گفتند کشکرت فک جمع کرده . هیمه آوری بخشی اززندگی مردم بود بعدازفراغت ازکار ازماه مهرمردم کم کم باالاغ به جان جنگل می افتادند و هرخانواده باداس وتبر  باید برای زمستان پیش رو مقدارقابل توجهی هیزم جمع می کرد بعضی که الاغ نداشتند کولباره می آوردند محل هیزم ابتداپیلاچوری تاک بعد حیدری تله بعد لشکام که آن هم چند قسمت داشت جیرمازی چاله , آلوفکی دره , سرخه تله , نقارتلای سر , تااینکه هیزم لشکام تمام شد ومردم روبه ملک پینوند آوردند ازریز سرخ تله عبورکردند و به نومته کشه رسیدند بسیارپیش آمد که پینوندیها الاغهای کیاسه ایهارامصادره کردند ازجمله الاغ عاشوربابایی و اسب قنبرخان والاغ حسن آقاجانی اما هیزم آنجاهم تمام شد و مردم به جایی به نام گرکن داران بعد از جیرپشته تا کلوورکشی تله روی آوردند ازساعت ۶ صبح راه می افتادند و۴ بعدازظهربایک بارالاغ هیزم به کیاسه می رسیدند یعنی حدود ۱۳۶۵ بعدازآن که شعبه نفت توسط آقای عظیم آقاجانی و متعاقب آن شعبه گازدرکیاسه توسط آقای رسو ل آقاجانی افتتاح شد وجوانان کیاسه ازمحل رفتند و تعداد الاغها کم شد و هیزم نایاب شد و باغات فندق به ثمرنشستند همه دست به دست هم داد تامردم دست ازجنگل کشیدند اما نقاط فرعی جمع آوری هیزم عبارت بودند از لکاکش , باباتلابن , ابرسکتله سر , پشت باغ شکرالله  ارچال , سوته راش , سوته چال , جارسر , تلای بن , بزتلابن , فتیل نسی , مازگه , بونان وغیره البته تقریبا همه جنگل تقسیم شده وهرکس برای خودش محوطه داشت واین هیزمها درخارج ازاین محوطه هاجمع آوری می شد اگرکسی درمحوطه کسی هیزم جمع می کرد بریدن لافند و تنگ و قیاسه و پایین انداختن باررسم بود امروزه مطلقا کسی برای جمع آوری هیزم وارد جنگل نمی شود درحالیکه درمهرماه اقلا روزی بیش از ۵۰ الاغ و قاطر باید برای جمع آوری برگ و هیزم جنگل رادرمی نوردید ضمنا دوجوربارمی کردند هیزم راروی زمین می بستند و بلند می کردند و روی الاغ می گذاشتند راه دوم دوخاله باربود باتکیه بریک چوب هیزم راروی الاغ می چیدند هیمه آوری هم برای خودش یک زندگی کاملی بود به دورازهرگونه افکارمسموم لحظات شادی داشت اما اگربه باران برمی خوردیم و زمین گلی می شد  و لافند و تنگ و قیاسه اگرپاره می شد و… مصیبت بود

۱ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

  • سلام، در مورد هیزم جمع کردن مطلبی نوشتید تشکر می کنم.قدر دان صاحب عکس باشید..

    پاسخ

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

فهرست