کیاسه و ملاخانه ( مکتب خانه )
استاد میرزاعلی نقی پینوندی و استاد علی اعظم امانی و استادعلی نجفی پینوندی و بانوی بزرگوارمرضیه خانم همسرسید علی دردهه ۳۰ و۴۰ درکیاسه ملاخانه داشتند استاد علی نجفی پینوندی درخانه تقی باقری درس می داد . استاد علی اعظم و مرضیه خانم درخانه خودشان . سال ۴۶  من درمحضرمرضیه خانم درس قرآن فراگرفتم همکلاسیهای من که همه ازمن بزرگتربودند عبارت بودنداز  حفضه قاسمی ( سرشاگرد یا مبصر ) ، محمدگلعلیزاده ، مریم رستم زاده ، سرمعلی علیپور ، رحمت قاسمی ، محمدصالح باقری ، هاجرآقاجانی دخترقاسم ، آمنه آقاجانی ، سکینه جعفرزاده ، جعفرجعفرزاده . مرضیه خانم یک دستگاه پاچال چادشب بافی هم داشت درحالیکه چادشب می بافت به ماقرآن هم یادمی داد چوبی به درازای حدود ۴ مترهم دراختیارش بود ( فندق رت )  تابتواند ازیک نقطه برتمامی قرآن آموزان احاطه کامل داشته باشد مشهدی ماهرخ و سیدخانم هم که عروس ودخترش بودند گاهی به ماسرمی زدند و غلط مارامی گرفتند . سیدعمادنوه مرضیه خانم همان موقع متولد شد . جمعه ها یک ریال پول به ملا می دادیم وگاهی جمعه ها برایش جمعه پشته ( یک کوله بارهیزم ) می بردیم . برای ختم قرآن ۷۰ تومان باید می دادیم . روش تدریس آنقدرمنطقی و آسان بود که شاگرد۶ ساله ای مثل من درزمان ۹ ماه توانستم قرآن راکاملا فرابگیرم این درحالیست که امروزه تحصیل کردگان لیسانس علوم قرآنی ازعهده آن برنمی آیند . دردو نوبت صبح و بعدازظهربه ملاخانه می رفتیم اما پای ساعت درمیان نبود . غروب ، نماز ظهروعصرباپیش نمازی یکی ازمابرگزارمی شد آموزش نماز هم خیلی سریع انجام گرفت چون درآموزش ، درگیرتلفظ وپیچیدگیهایش نمی شدیم . این روش بسیارپذیرفته و موفق بود . 
والبته به کلمات هاجوج و ماجوج می رسیدیم باید برای ملا جوجه می بردیم ضمنا گفته می شد اگربه سوره کوثرمی رسیدیم باید برای ملا کلگه ( گاونرسه ساله ) می بردیم که البته مدیون می شدیم . وقتی به آیه فتلقی ..که می رسیدیم باید برای ملا تله ( خروس ) می بردیم . درختم قرآن وقتی به آخرین سوره یعنی ناس که می رسیدیم درآخرین جمله باید ملا حضورمی داشت وقتی …من الجنه والناس .  راکه می خواندیم ملا یک چک آبدارزیرگوش ما می خواباند البته فلسفه ای داشته که فراموشم شده است .  ملا ی ماسوادخواندن ونوشتن نداشت اما می توانست حروف راروی کاغذ باچورنیل ( قلم نی باجوهر ) بنویسد هرکه تازه وارد می شد ابتدا حروف الف تاج را و بعد از آن از ج تا غ و درمرحله آخر تا انتها رایاد می گرفت . بعد قرآن را شروع می کرد و حدود۵۰ صفحه فقط حروف می خواند بعد ازاول تاحدود۵۰ صفحه حروف با صدا و بعد حروف راسی (ترکیب حرف باصدا) مثلامیخواستیم بگوییم محمد . می گفتیم (میم پیش مو ح و م زبر حم دال زبرده) و آخرقرائت معمولی که وقتی کاملا درخواندن روان می شد یم ختم قرآن اعلام می شد اما حروف : الف  ب  ت ث ج ح خ د ذ ر ز س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک ل م ن و ی  (ه دوچشم) لا ( لوم الیف )   ی گرد   ه ‍( ت گرد )   مد  تشدید سکون ء (حمزه الف ) یه زیر یه زبر یه پیش  دوزیر دوزبر دوپیش
نظرات :

 

حسن کاظم پور لیاسی
دوشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۵ ۱۲:۱۶

با سلام و ماشالله به این حافظه که همه جزئیات خاطر تان است

پاسخ: سلام ممنونم آقای کاظم پور که به من سرزدید

 

رحیمی
دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵ ۱۷:۱۷
سلام. خسته نباشید ! واقعا خیلی زحمت کشیده اید . اطلاعات بسیار جالب و دوست داشتنی به نمایش گذاشته اید . شما برای کیاسه یک کتابخانه هستید !درود بر شما !

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

فهرست